فرانک اشتاین

داستان در مورد یه دانشجوی پزشکی به اسم ویکتور فرانک اشتاین هست از از اجزای بدن مردگان یه موجود وحشت که ماند انسان هست رو می سازه که چهره ی خیلی ترسناک و بد داره و به همین خاطر همه از کناره گیری می کنند و اون موجود هم به خاطر این موضوع سعی می کنه خالقش رو بکشه اما موفق نمیشه. این هیولا از تنهایی خیلی رنج می برده و از ویکتور می خواد براش همسری مثل خودش بسازه اما ویکتور چون می ترسه از حاصل ازدواج اونا موجودات خبیث و پلید از دنیای مردگان پا به هستی بگذاره این کارو نمی کنه و...
+ نوشته شده در شنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۲ ساعت 18:10 توسط آقای فانتزی دوست
|